حسین علایی: بعید میدانم اسرائیل و آمریکا به خود این جسارت را بدهند که بخواهند با ایران درگیر شوند/ اسرائیل میترسد در عملیات زمینی در غزه شکست فضاحت باری بخورد/ اسرائیل در جنگ 33 روزه علیه حزب الله نشان داده که در جنگ زمینی بسیار ضعیف است
تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۶۴۲۸۸
به گزارش جماران؛ مهر نوشت: با سردار «حسین علایی» فرمانده پیشین نیروی دریایی و رئیس پیشین ستاد مشترک سپاه پاسداران، از فرماندهان دفاع مقدس، کارشناس سیاسی، استاد دانشگاه و استراتژیست در خصوص احتمال حمله زمینی اسرائیل به غزه، نتایج و تبعات آن به گفتوگو نشستیم. او معتقد است سرنوشت جنگ بر روی زمین مشخص خواهد شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*جنگ غزه در هفته سوم خود قرار دارد این در حالی است که رژیم صهیونیستی اعلام کرده است که میخواهد به صورت زمینی وارد غزه شود. ورود زمینی نیروهای رژیم صهیونیستی به داخل غزه را چقدر محتمل میدانید و اگر این چنین شود چه عواقبی را در سرزمینهای اشغالی و منطقه شاهد خواهیم بود. آیا این امکان وجود دارد که در این صورت جنگ فراتر از سرزمینهای اشغالی شده و گسترش یابد؟
اسرائیل در حال آمادهسازی ارتش و به دنبال این است که اگر بتواند جنگ زمینی در نوار غزه را آغاز کند، زیرا این رژیم به دنبال هدف خود که از بین بردن حماس و سازمان جهاد اسلامی است، علیرغم بمبارانهای وسیع هوایی و آواره کردن صدها هزار نفر از مردم بیپناه و همچنین تخریب خانههای مردم بر سرشان و نیز کشتار بیرحمانه آنها در نوار غزه نرسیده و نخواهد رسید.
البته رژیم صهیونیستی میتواند مردم بیشتری را از خانهها و کاشانههایشان آواره کند و زندگی آنها را از بین ببرد؛ همچنین اسرائیل میتواند با حملات هوایی به مناطق مسکونی همچنان به کشتار و بی خانمان کردن مردم نوار غزه ادامه دهد و هزاران زخمی و کشته به جا بگذارد، ولیکن ارتش اسرائیل میداند که جنبش حماس و سازمان جهاد اسلامی در زیر زمینها و در تونلهایی که سالیان دراز برای مواضع دفاعی احداث کردهاند، حضور دارند و در مناطق مسکونی نیستند. آنها در مواضع جنگی خود در زیر زمین علیه قوای اسرائیل موضع گرفتهاند و رژیم صهیونیستی به دروغ میگوید که حماس و جهاد اسلامی در بین مردم غزه سنگر گرفتهاند. او برای توجیه نسل کشی و پاکسازی قومی از طریق بمبارانهای هوایی چنین حرفهایی را میزند، در حالی که واقعاً اینگونه نیست، گرچه رزمندگان حماس فرزندان و ساکنین نوار غزه هستند.
از سویی اسرائیل به دنبال آن است تا با کشتار شبانهروزی مردم غزه، فشار عظیمی را بر ساکنین آن دیار ایجاد کند تا این مردم که ۷۰ درصد آنها آوارههای جنگهای قبلی اسرائیل هستند، دوباره از سرزمین فلسطین آواره شوند. اسرائیل میخواهد فلسطینیان نوار غزه را به صحرای سینا در مصر کوچ دهد تا آنها از سرزمین خود به جای دیگری بروند. در نتیجه اسرائیل دائم به مردم غزه پیام میدهد که از خانههای خود فرار کنند و نوار غزه تخلیه کند. مردم نوار غزه هم از این موضوع و از سیاست اسرائیل مطلع هستند و علی رغم تلفات بسیار بالایی که دادهاند همچنان مقاومت میکنند و در غزه ماندهاند.
بنابراین اسرائیل درک میکند که با حملات هوایی و کشتار وسیع مردم به هدف نابودی حماس و سازمان جهاد اسلامی و از بین بردن مقاومت مردم فلسطین نخواهد رسید لذا اسرائیل تنها راه را این میداند که دوباره نوار غزه را با حمله زمینی اشغال کند و بر تمام نقاط این منطقه تسلط فیزیکی پیدا کند تا خیالش از عملیاتهای حماس و جهاد اسلامی راحت باشد.
*تسلط زمینی بر غزه هدفی بسیار سخت است، این طور نیست؟
بله همین طور است، زیرا اسرائیل میترسد در عملیات زمینی شکست فضاحت باری بخورد. به هر حال این کار سادهای نیست و اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه علیه حزب الله نشان داده است که در جنگ زمینی بسیار ضعیف است. همانطور که حماس و جهاد اسلامی توانستند در عملیات روز ۱۵ مهر ماه از موانع عظیم دفاعی، اطلاعاتی و جاسوسی ارتش اسرائیل عبور کنند و به داخل سرزمینهای اشغالی وارد شوند، با ارتش رژیم صهیونیستی درگیر شوند و هفت شهرک صهیونیست نشین را ظرف نصف روز به تصرف خود در بیاورند و برای مقطعی کوتاه و برای چند ساعت، آن سرزمینهای اشغالی را به سرزمینهای فلسطینی بازگردانند، گرچه بعد عقب نشینی کردند.
از سویی رژیم صهیونیستی نگران ظهور قدرت جدید و ناشناختهای از سوی گروههای فلسطینی در جریان آغاز جنگ زمینی است. برای این رژیم بسیار ترسناک است که در این جنگ زمینی که خود آغاز میکند، فلسطینیان پیروز شوند و اسرائیل شکست بزرگ دیگری را متحمل شود. طبیعی است که چنین شکستی علاوه بر شکست تاریخی روز پانزدهم مهر ماه میباشد که اعتبار ارتش اسرائیل را دوباره از بین خواهد برد. بنابراین ارتش رژیم صهیونیستی برای شروع جنگ زمینی دچار ابهام است و نمیخواهد که شکست جدیدی را در عملیات زمینی متحمل شود لذا میتوان گفت شرایط برای اسرائیل بسیار سخت شده است، زیرا بمبارانها و کشتار هزاران غیرنظامی باعث شده تا افکار عمومی در جهان علیه جنایات اسرائیل بسیج شود. بنابراین رژیم صهیونیستی هم علاقهمند است تا وارد غزه شود و تکلیف جنگ را یکسره کند و هم نگران یک شکست مجدد خفت بار است.
از طرفی شاهدیم که آمریکا با برقراری خط هوایی و لجستیکی با تلآویو و اعمال حمایت همه جانبه از این رژیم تلاش میکند تا ارتش اسرائیل و روحیه مقامات آن را تقویت کند و انگیزه آنها را بالا ببرد تا جنگ زمینی خود را آغاز کنند. واشنگتن اعلام کرده است که ۱۴ میلیارد دلار اعتبار نقد در اختیار اسرائیل میگذارد که این علاوه بر ۴ میلیارد دلاری است که هر ساله به صورت بلاعوض در اختیار این رژیم مقرار میدهد، این در حالی است که با وجود حمایتهایی که آمریکا از اسرائیل در جریان جنگ علیه فلسطینیان انجام میدهد، این رژیم با حملات حماس در باز پسگیری سرزمینهای اشغالی، متحمل بی حیثیتی بزرگی شده و با شکست عظیمی مواجه شده است. لذا در روزهای آینده مشخص خواهد شد که آیا آنها دست به این ریسک بزرگ میزنند و حمله زمینی به غزه را آغاز میکنند یا خیر.
از سویی رژیم صهیونیستی به دنبال آن است که ابتدا اسرای خود را آزاد کند و سپس جنگ زمینی را در غزه آغاز کند تا متهم به بیتوجهی به جان اسرا نشود. همچنین آمریکا و اسرائیل میخواهند تا جنگ به سایر نقاط سرزمینهای اشغالی سرایت پیدا نکند، بههمین خاطر به نیروهای حزب الله و سایر نیروهای مقاومت هشدار میدهند که آنها جبهه جدیدی را علیه اسرائیل بویژه در شمال سرزمینهای اشغالی باز نکنند.
*اما درگیریها در شمال فلسطین اشغالی و میان حزب الله و رژیم صهیونیستی درگیریها در جریان است و شرایط چندان عادی به نظر نمیرسد.
بله میتوان گفت رژیم صهیونیستی عملاً جبهه جدیدی را علیه حزب الله باز کرده است و درگیریهای زیادی در این چند روز با نیروهای حزب الله انجام داده است، تعدادی از افراد حزبالله را شهید و مجروح کرده است و تعداد زیادی از مردم جنوب لبنان را نیز مجبور به ترک منازل خود کرده است، به گونهای که بر اساس شنیدهها حدود ۱۹ تا ۲۰ هزار نفر از مردم جنوب لبنان به خاطر درگیریهایی که ارتش اسرائیل به وجود آورده است، آواره شدهاند ولی در هر حال جنگ زمینی، جنگ تعیین سرنوشت است. لذا یا اسرائیل دوباره شکست بزرگی را متحمل شده و مجبور به پذیرش آتش بس خواهد شد و یا اینکه یک جنگ طولانی و دراز مدت را آغاز خواهد کرد. به این ترتیب جنگ رژیم صهیونیستی با نوار غزه از بمبارانهای روزانه و شبانه، تبدیل به یک جنگ فرسایشی و دراز مدت خواهد شد.
* با توجه به اینکه صهیونیستها گفتهاند که اگر حزب الله با آنها درگیر شود جنگ را به داخل ایران میکشانند. آیا آنها واقعاً توان آن را دارند؟
بعید میدانم که اسرائیل و آمریکا به خود این جسارت را بدهند که بخواهند با ایران درگیر شوند زیرا درگیری با ایران به معنای گسترش جنگ و غیرقابل پیشبینی بودن آن در منطقه خواهد شد. طبیعتاً اگر این جنگ به ایران کشیده شود معنایش این است که در همه شهرهای داخل سرزمینهای اشغالی ناامنی ایجاد میشود. بنابراین در پایتخت رژیم صهیونیستی در تلآویو باید به صورت شبانه روز شاهد فرود آمدن موشکها و ایجاد درگیری و خسارت و آسیب و فرار یهودیان بود. از سویی وارد کردن حزب الله در جنگ، جبهه اسرائیل را به دو جبهه بزرگ تقسیم و تضعیف خواهد کرد؛ در نتیجه به نظر میآید که رژیم صهیونیستی و آمریکا به دنبال ایجاد فشار تبلیغاتی و روانی بر نیروهای حامی جبهه مقاومت و نیز کشورهای حامی این جبهه است تا با ایجاد نگرانی، راه را برای سرکوب بیشتر مردم غزه و افزایش بمبارانها باز کند.
* شما در بخشی از صحبتهای خود اشاره کردید که نیروهای مقاومت توانستند چند شهرک صهیونیستی را به سرزمینهای فلسطینی ملحق کنند آیا اینطور است این بخشها در اختیار نیروهای مقاومت حماس است؟
خیر، فلسطینیها برای نصف روز این کار را کردند و شهرکنشینهای یهودی را فراری دادند که البته کار بزرگی بود که صورت گرفت. مفهوم این اقدام این است که اگر کشورهای عربی در جریان جنگ اسرائیل با نوار غزه، فقط بیطرف باشند و از اسرائیل عملاً حمایت نکنند امکان آزادسازی سرزمینهای اشغالی وجود دارد.
* این اولین بار است که نیروهای مقاومت وارد یک عملیات آفندی شدهاند یعنی همیشه در حالت دفاعی و پدافندی بودند اما این بار وارد عملیاتی تهاجمی شدند لذا با این احتمال که اسرائیل وارد غزه شود و شکست دیگری بخورند، در مجموع آینده منطقه را چگونه ارزیابی میکنید؟
میتوان گفت که منطقه به سمت دور شدن از حضور تنها یک دولت یهودی در سرزمینهای اشغالی پیش خواهد رفت، لذا اینکه اسرائیلیها بتوانند یک دولت با ماهیت یهودی را بر کل سرزمینهای اشغالی فلسطین حاکم بکنند دیگر این موضوع به سادگی امکانپذیر نخواهد شد. در این خصوص در گام اول پیمان ابراهیم بین اسرائیل و کشورهای عربی بویژه عربستان ترک برداشته است.
آمریکاییها تلاش کردند با کمک پیمان ابراهیم، بین اسرائیل و کشورهای عربی صلح رسمی و سیاسی برقرار، روابط مخفیانه را تبدیل به روابط علنی و آشکار و حامیان طبیعی فلسطین را به پشتیبان رژیم صهیونیستی تبدیل کنند، ولی حالا این پیمان ابراهیم زیر سوال رفته و ترک برداشته است. حداقل در کوتاه مدت کشورهای عربی مانند عربستان و اردن نمیتوانند از این پیمان حمایت کنند. از سویی ممکن است در حد حرف، مجدداً به سمت تشکیل دو دولت اسرائیلی و فلسطینی گام بردارند و کار تشکیل تنها یک دولت یهودی را در همه سرزمینهای اشغالی، به آینده و برنامه دراز مدت واگذار کنند.
قابل توجه است اقدامی که توسط حماس صورت گرفت، باعث شد تا اسرائیل که همیشه تهاجم کننده به کشورهای همسایه خود و به سرزمینهای فلسطینی بوده است این بار دچار غافلگیری شود و برای چند ساعتی حتی بخشی از سرزمینهای اشغالی را باز پس دهد.
* با توجه به اینکه به احتمال زیاد و نظر کارشناسان رژیم اشغالگر قدس این جنگ را با شکست به پایان میبرد، همین طور به احتمال فراوان دولت نتانیاهو بعد از آن در داخل سرزمینهای اشغالی سقوط خواهد کرد، آیا میتوان این پیشبینی را داشت که دولتهای بعدی در سرزمینهای اشغالی روی کار میآیند به دلیل تغییرات اساسی در توازن قوا مجبور میشوند، امتیاز بیشتری را به فلسطینیها بدهند و دیگر دولتهای افراطی در رژیم صهیونیستی به قدرت نرسند؟
امیدواریم نتیجه جنگ اسرائیل علیه نوار غزه، سقوط نتانیاهو و از بین رفتن دولت بسیار افراطی این رژیم باشد، ولیکن همه دولتهایی که تاکنون در اسرائیل روی کار آمدهاند اعم از آنهایی که مسئله دو دولت فلسطین و اسرائیل را مطرح کردند و نیز کسانی مانند نتانیاهو که به دنبال تشکیل صرفاً یک دولت یهودی در سرزمینهای اشغالی بودهاند، در واقع استراتژی واحد ولی تاکتیکهای متفاوتی داشتهاند. اینها همه از تاکتیکهای صهیونیستها است که حرفهای متفاوتی بزنند تا فرصت به دست آورند. در هر صورت، همه این دولتهای صهیونیستی در اصل دارای هدف واحد هستند ولی با روشهای مختلف به دنبال آن هستند که فلسطینیها را هر روز محدودتر به کنند. به گونهای که امکان بازگشت آوارگان فلسطینی را به سرزمینهای مادری خودشان از بین ببرند. امکان بازگشت آوارگان فلسطینی که حدود ۷ میلیون نفر هستند و سالها است از وطن خود آواره گشتهاند را میخواهند از بین ببرند. همچنین به دنبال آن هستند تا امکان تشکیل یک دولت آزاد و مستقل فلسطینی را برای فلسطینیها غیر ممکن کنند؛ لذا در کوتاه مدت ممکن است صهیونیستها از نظر تاکتیکی بخواهند به ظاهر امتیازاتی را به فلسطینیهای به زعم آنها معتدل بدهند، ولیکن تا زمانی که دولتی به نام اسرائیل برقرار است، فلسطینیها روی خوش نخواهند دید.
منبع: جماران
کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی حسین علایی حماس رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل نوار غزه انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی سرزمین های اشغالی رژیم صهیونیستی نیروهای مقاومت کشورهای عربی ارتش اسرائیل صهیونیست ها جهاد اسلامی دنبال آن فلسطینی ها بمباران ها درگیری ها جنگ زمینی مردم غزه نوار غزه حزب الله خواهد شد زمین ها یک دولت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۶۴۲۸۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در شرایط فعلی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بهشدت فعالتر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، بهدنبال خنثی کردن تلاشهای حامیان (رژیم) اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد.
به گزارش هم میهن، این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شدهاست که استمرار تحریمهای گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نکاتی را مطرح کرده است که میخوانید:
به نظر میرسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیدهاست. فکر میکنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟
شرایط بهگونهای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفتهاست. الان شرایطی پدید آمدهاست که باید فعالیتهای جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف آغاز شود. حامیان (رژیم) اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی میکنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.
این کشورها و نهادها بههیچوجه نگران حمله (رژیم) اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نبودند، اما حالا بهگونهای رفتار میکنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شدهاست. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند بهدنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشتهباشیم تا بتوانیم اقدامهایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.
در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطلمانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حلوفصل نشود، ما از تحریمها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.
فکر میکنید با تحولات اخیر آیا آمریکاییها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟
الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکاییها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شدهاست که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیدهنشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.
در این زمینه به نظر میرسد که انگیزههای ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقهای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفتوگو در این مورد فرا نرسیدهباشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.
الان اولویتهای مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شدهاست و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرفهای باقیمانده در برجام برای اجرای احکام معطلمانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.
برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیتهای دیپلماتهای باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هستهای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هستهای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.
ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه چیست؟
این سوال خیلی کلی است و نمیتوان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بینالمللی کشور را در همه حوزهها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به (رژیم) اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.
در عین حال باید در حوزههای دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانهتر عمل کند. مهمترین مسئله این است که باید از این محدودیتهایی که برای سیاست خارجی ایجاد شدهاست، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.
اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرتهای دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینهها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.
عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلیها نسبت به عملکردشان در آینده محتاطتر شوند؟
بسیار مؤثر بود. اسرائیلیها باور نمیکردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کردهبود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمکهای گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار میدادند.
قدرتهای جهانی پذیرفتهبودند که موجودیت (رژیم) اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویتهای اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شدهبود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا یاد میشد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشکهای عراق به سمت اسرائیل، هیچ حملهای به اسرائیل نشدهبود و اسرائیل تصور میکرد که سازوکار بازدارندگیاش صددرصد موفق بودهاست.
برای کل قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا جا افتادهبود که (رژیم) اسرائیل باید از لحاظ نظامی و بهخصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قویتر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاشها بیفایده بوده و اسرائیل ضربهپذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.
مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشکها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیلگران این موضوع را مطرح کردهاند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیکتر شدهاند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟
منازعهای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و (رژیم) اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیتهای کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشکهای ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشاندهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بیاثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.
بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از (رژیم) اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.
ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمیتوان پیشبینی کرد؛ بهخصوص اینکه کشورهای منطقه هم میدانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها همسرنوشت کنند. همانگونه که در سالهای گذشته مشاهده کردهایم، همه سیاستهای آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.